جدل های جنسیتی بین آگاهان افغانستان

با نشر ‌مقاله فرحناز فروتن در سایت بی بی سی به عنوان (شرمبتذل؛ ‌از محکمه صحرایی فرخنده تا انتقام ذهنی با ترور ایاز نیازی)

جدل هایی دربین کاربران صفحات مجازی پیش آمد، که ریشه های عمیق تفکر جنسیتی را حتی در بین آکادمیک ترین افراد مشخص ساخت.

نویسنده: هما همت

بعد از انتخابات متزلزل سال ۹۸ افغانستان و انتصاب برخی زنان درمناصب نسبتاً مطرح افغانستان، اوج انتقادات مردسالارانه اوج گرفته و با نشر عکس های شخصیشان که حجاب کامل ندارند، سعی در تخریب این شخصیت های زن کرده و آن ها را بی مایه و بی صلاحیت نشان می دهند، که خانم فروتن نیز مستثناء نبود.

سوالی که از این اشخاص می توان پرسید، اینست که معیارهای شایسته سالاری در کدام منصب دولتی برای مردان در افغانستان رعایت می شود؟ که اکنون انتخاب معدود زنانی  شما را اینگونه بر آشفته و با استناد به احادیثی چون (هر قومی که  ولایتش را به زنان بسپارد به هلاکت خواهد رسید.) سعی برمدلل ساختن گفته هایتان می کنید.

در کشوری که پایه های  شایسته سالاری درآن ویران شده، اعتراض به تقرر چند زن،  نگاه جنسیتی حتی در طبقه روشنفکران افغانستان را به خوبی آشکار می سازد.

جامعه افغانی در حال گذار از سنت به مدرنیته دستخوش بحران های هویتی و فرهنگی جدی شده که در این میان زنان در هیاهوی بحران ها بزرگترین صدمات شخصیتی و اجتماعی را برخواهند تافت.

برای کاستن از این آسیب ها باید در حوضه های فرهنگی، جامعه شناسی، دینی و سیاسی نظرات کاربردی ارائه شود، تا از بار صدمات این گذار، نسبت به زنان کاسته شود در غیر آن حجم بالای آشوبِ هویتی در نسل کنونی  پیامدهای وخیم و غیر ‌قابل جبرانی پدید خواهد آورد.

در طول سالیان متمادی جنگ های داخلی و خارجی در افغانستان که باعث نفوس بیشتر دختران و زنان در این کشور شده، بی پروایی نسبت به رشد و آموزش و پیشرفت آنها زمینه های عقب گرد و سقوط فرهنگی و اجتماعی بیشتری را امکان می بخشد.

دختران و زنانی که به سبب از دست دادن نان آور خانواده یا جدا از این مشکل نتوانند امرار معاش کنند، تبدیل به طفیلی هایی می شوند، که در فقر می لولند و با وجود ‌ توان کار از ترس قضاوت های جامعه مرد سالارِ افغانستان جرأت حضور در اجتماع را نخواهند داشت، زیرا به وضوح شاهدند زنانی که در این اجتماع به مدارج یا شغلی رسیده اند، مورد قضاوت و نقد اخلاقی واقع شده اند.

به نظر می رسد، این معضلل (شاغل بودن) در پایتخت (کابل) اینقدر شدید نیست و تا حدودی رفع شده، اما در شهرهای دیگری چون هرات و قندهار زنان هنوز از حضور یافتن در اجتماع های کاری با مردان به سبب قضاوت های حیثیتی بیم دارند و این یکی از دلایل شدید اقبال فارغان پوهنتون ها به شغل معلمیست و دیده می شود زنانی که از پوهنحی ها ( دانشکده هایی) چون حقوق، انجینری، اقتصاد… فارغ  شد ه اند، در ساحات تحصیل خود میل یا اجازه کار از جانب فامیل خود ندارند.

در جامعه افغانی زنان تحصیل کرده به دو طیف سنتی و متجدد تقسیم شده اند، که  تقابل فکری درست و روشمندی با هم ندارند و مقاله خانم فروتن این تنش عمیق را با انتقاد و حمله زنانی با گرایشات سنتی و سلفیت دوباره آشکار نمود، که از طیف مقابل شان نیز پاسخ هایی دریافت نمودند.

نواندیشان دینی در افغانستان بسیارجزئی و کم به مسائل زنان می پردازند و متاسفانه جامعه نیز موفق به پرورش زنان نخبه و نواندیشی که وجودشان بسیار ضرور برای عبور از سنت بسوی مدرنیته می نماید، هنوز نشده است.

با توجه به نفوس بیشتر زنان و حجم ناعدالتی هایی که در حق این گروه انسانی در محکمه های صحرایی وخانوادگی صورت می گیرد در این میان ارائه راهکارهای نواندیشان دینی در جامعه ای دین سرشت برای حل بحران های حقوقی زنان بسیار تاثیرگذار و راهگشا خواهد بود و با ارائه قرائت های اخلاقی از قرآن و احادیث از شدت خشونت که اغلب با پشتوانه های دینی در حق زنان صورت می گیرد خواهد کاست.

درپایان باید گفت، هر تغییر و پیشرفتی هزینه های انسانی زیادی می طلبد و نباید از ترس سوء فهم، زبان بربست و این بحران ها را هدایت نکرد.

زنان افغان برای أخذ مطالبات حقوقی و انسانی خود راه دشوار و پرچالشی در پی دارند، که برای رسیدن به آن نیاز به بازخوانی و نقد نظام بشدت مرد سالار افغانستان دارند و این مطلوب نیاز به زنانی آگاه، جسور و دلسوز دارد.

هزاران سال قبل در شمال ولایت هرات شهری بنام کهندژ( قهندز ) وجود داشت که به قول سیفی، این شهر را بخت النصر، پنجصد سال قبل از شهر قدیم هرات و بعد از قلعه اختیار الدین، آباد کرده است. بعضی مورخین هم بنای آن را بنام "خورنوش حاکم عصرمنوچهر" نسبت میدهند و مسلم است که کهندژ، قبل از شهر قدیم هرات بنا شده است. کهندژ، قرنها در پهلوی شهر هرات، با ترقی یا انحطاط، مواجه بوده و روایت است که در صدر اسلام، یعنی در حدود قرن اول هجری، شهر کهندژ هزار و پنجصد سرای(منزل نشیمن)، هشت مسجد جامع، نهصد مسجد و دوکان، چهل حوض و هژده حمام داشته و در عین حال پرورشگاه و اقامت گاه بسی از عالمان و عارفان بوده است، که از جمله میتوان از پیر هرات، حضرت خواجه عبدالله انصاری رح( ۳۹۶-۴۸۱ ) که در کهندژ تولد و تربیت یافته است، نام گرفت. در قرن ششم در فتنه ملا حده، تخریباتی درین شهر رخ داده و در هجوم وحشیانه قوای چنگیزی( ۶۱۷ ) بکلی محو و منهدم شده است. کهندژ در قرون اخیر تدریجا" هموار شده و اراضی آن تحت زرع در آمد، اما بعضی حصص مرتفع، باز هم بصورت تپه های بلند باقی مانده که به مصرخ و تل قطبیان شهرت یافته بود، ولی درین دهه های اخیر، از آن تپه ها هم اثری نیست و در عوض، خانه ها و آبادی های زیادی در اطراف آن، به مشاهده میرسد.

*

*

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Top