نوشته: احمدطارق آرین
سخنان اخیر استاد محمد محقق در نشست محبان اهل بیت در تهران، همه را شوکه و پرسشهای زیادی را متوجه وی ساخت.
محقق در نشست مزبور طی سخنانی از سرلشکر فاطمیون و افغانهای که در جنگ سوریه میرزمند، ستایش کرد.
در واکنش به این ابراز نظر، داکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه در نشست هفتهوار شورای وزیران گفته است که سخنان اخیر محقق نمایندگی از حکومت افغانستان نمیکند.
همزمان با این مجلس سنای کشور نیز گفتههای محقق را خلاف منافع ملی دانست.
این بیانات محقق برخلاف دیدگاههای سیاسیون، دستگاه دیپلماسی و برخلاف منافع ملی افغانستان بهنظر میرسد و چنین سخنانی آنهم از سوی یک فرد کلیدی حکومت افغانستان در شرایطی مطرح میشود که هم اکنون نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان با بیش از ۲۰ گروه تروریستی خارجی مقابله میکنند.
به باور آگاهان، آقای محقق بهعنوان عضو ارشد حکومت افغانستان، باید بهجای قدردانی از لشکر فاطمیون در جنگ سوریه، از قربانیهای نیروهای امنیتی و دفاعی کشور در مقابله با تروریزم، به نیکی یاد میکرد، زیرا این افغانستان است که بیشتر از هرکشور دیگر قربانی میدهد و در خط نخست مبارزه با تروریزم بینالمللی قرار دارد.
محقق، شاید فراموش کرده که یکی از چهرههای سیاسی و درعینحال حکومتی افغانستان است و درحال حاضر در سمت معاونیت ریاست اجرائیه جمهوری اسلامی افغانستان تکیهزده است و نیز هرگاه صحبت از توزیع قدرت و چوکیهای حکومتی شود، ایشان به صف اول قرار میگیرد و هرزگاهی هم سلیقههایش به کرسی ننشست، تلاش برای نشر مطالب محرم حکومت مینماید، درحالیکه خودش عضو شورای امنیت و حافظ اسرار منافع ملی محسوب میشود.
آقای محقق با درک از جایگایش باید بداند که حالا یک شهروند عادی و یا هم عضو پارلمان نیست که ابراز نظرش همانند دیگران محاسبه شود.
از یک سیاستگر به اصطلاح کارکشته و با تجربه که ادعای رهبری میکند چنین بیاننظر آنهم در حوزۀ سیاست خارجی بدون درنظرداشت منافع ملی، بعید به نظر میرسد.
این مقولۀ معروف است که سیاست خارجی هر کشور متأثر از سیاست داخلی آن است، اشتباه در سطوح داخلی سیاستگری ممکن با رویکردهای منطقی جبرانپذیر باشد و در کشور سنتی مانند افغانستان، اشتباه سیاسی در درون، حداقل با پایمردی جبرانشدنی است، اما در عرصۀ سیاست خارجی در محیط بازی در قبال کشورهای منطقه و جهان باید نهایت محتاط بود، زیرا موقفگیریهای بیموجب، عقدهمندانه و متأثر از وضعیت درونی، میتواند تأثیرات منفی روی حاکمیت، اقتدار و روحیۀ عامه مردم بجا بگذارد.
اصولاً، حوزۀ ابرازنظر و موقفگیری در باب سیاست خارجی نظر به کشورهای توسعهیافته، کمتر توسعهیافته و درحال توسعه، متفاوت میباشد و بستگی به تصمیم نهادی و یا در کشورهای جهان سومی منوط به فرد اول و دستگاه دیپلماسی آن است.
از آنجائیکه آقای محقق در یک ساختار پذیرفتهشده از سوی جامعه جهانی و مردم افغانستان، بهعنوان معاون بخش اجرایی حکومت افغانستان کار میکند، اظهار نظر از ایندست میتواند نتایج مثبت و یا منفی در روابط خارجی افغانستان با دیگر کشورها را رقم زند.
یک کنشگر واقعی در عرصۀ سیاست خارجی نباید در قبال دولت و مردم خود چند پهلو بازی کند و منافع ملی را بازیچه قرار دهد و زمینۀ شک را برای ملتاش فراهم سازد.
آنانیکه در تصامیم و مسایل عمدۀ سیاسی شریکاند، هر سخن شان در هر تریبون خبرسازشدنی است و سخنان محقق به نیابت از افغانستان برخلاف منافع ملی، در تریبون کشوری که متهم به دهها و صدها مورد تخطیهای حقوقبشری است، خطای بزرگ پنداشته میشود.
اگر جناب محقق چنین استنباط کند که ابراز نظرش با استفاده از حق شهروندی و حقوق مسجل در قانون اساسی و سایر قوانین در رابطه به آزادی بیان مطرح شده، سخت در اشتباهاست.
خوب خواهد بود که آقای محقق در کنار اینکه تجربۀ کاری و سیاسی را در کارنامهاش دارد، حد اقل مثلث سیاست خارجی که شامل بازیگران، محیط بازی و قواعد بازی است را مطالعۀ عمیق کند و بداند که وی در کجای این مثلت و رقبایی افغانستان در کدام موقعیت آن قرار میگیرند.
مهمتر، درک از وضعیت بازی است و بازیگر خوب با هضم تئوریهای بازی، زود به شکست مواجه نخواهد شد.
با اینحال، آقای محقق شاید در بازی پشت تریبون در نشست محبان اهل بیت در تهران، یارانش را راضی نگهداشته باشد، اما این بازیگریاش، منتج به مخالفت شمار زیادی از مردم افغانستان بهویژه قشر پویایی جامعه گردیده و از وی یک چهرۀ نامؤفق سیاسی جلوه دادهاست.
وی باید تجدید فکر کند و بابت چنین ابراز نظر از مردم خویش معذرت بخواهد که این از یک سیاستمدار کارکشته بعید به نظر نمیرسد.